جدول جو
جدول جو

معنی ابوالحسین طزری - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالحسین طزری
(اَ بُلْ حُسَ نِ طَ زَ)
از مردم طزر. او در مائۀ چهارم هجری به زمان دیالمه در فارس میزیست و از مشاهیر اهل طریقت است. رجوع به نامۀ دانشوران ج 3 ص 95 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بُلْ حُ سَ)
مزنی. وی پس از ابوالحسین عتبی بوزارت نوح بن منصور سامانی رسید. و در اول مستوفی دیوان امیر نوح بود و آنگاه که ابوالحسین سیمجور از شکست ابوالعباس تاش و قتل عتبی آگاه شد از سیستان عزیمت خراسان کرد. مزنی بدو پیام کرد که بهتر آن است تا از آمدن بخراسان منصرف گردد و بقهستان که اقطاع قدیم وی بود قناعت ورزد، او ملتمس مزنی بپذیرفت و مزنی ولایت بادغیس و گنج رستاق را نیز بر اقطاع وی مزید کرد و این معنی بر طبق میل حسام الدوله نبود، از اینرو وقتی که از بخارا متوجه خراسان گشت ابوالحسین مزنی را از وزارت معزول کرد
لغت نامه دهخدا
(طَ بَ)
سهل بن ابراهیم طبسی، مکنی به ابوالحسین. وی از محدثان متقدم بوده و حسن بن محمد سکونی از او روایت دارد. (از انساب سمعانی برگ 367 ب). محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ حُ سَ نِ بَ)
محمد بن علی بصری. از بزرگان علمای کلام و معاریف معتزله. او در بغداد اقامت داشت و بدانجا درگذشت. او راست کتابی در اصول به نام المعتمد که مأخذ محصول فخر رازی است و امام از این کتاب اقتباس کرده است. دیگر تصفح الادلّه. شرح الاصول الخمسه. غررالادلّه. کتاب فی الامامه. وفات او به سال 436 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا
(طَ بَ)
الابوالحسن طبری، علی بن سهل بن ربن الطبری. کنیت وی ابوالحسن است. ابن الندیم بغدادی کاتب نام وی را علی بن ربل ضبط کرده و گفته است: او کاتب مازیار بن قارن بود، به دست معتصم عباسی قبول اسلام کرد و بدین وسیله نزد وی قرب و منزلتی یافت. و پایۀفضیلت او معلوم و آشکار گردید. متوکل عباسی او را به همنشینی خود برگزید. در ادب و فرهنگ وی را مقامی ارجمند بود و در صناعت طب استاد ابوبکر محمد بن زکریا الرازی بود. مولد و منشاء او طبرستان است. از سخنان اوست که گوید: نادان همواره در معرض مرگ است. او راست: کتاب فردوس الحکمه، و این کتاب را بر هفت نوع بخش کرده است، و همگی هفت بخش آن محتوی بر سی گفتار است، و کلیه سی گفتار بر سیصد و شصت باب بخش شده است. کتاب ارفاق الحیوه. کتاب تحفهالملوک. کتاب کناش الحضره. کتاب منافع الاطعمه و الاشربه و العقاقیر. کتاب حفظ الصحه. کتاب فی الرقی. کتاب فی الحجامه. کتاب فی ترتیب الاغذیه. (عیون الانباء ج 1 ص 309). قفطی در کتاب خویش آورده: علی بن ربن الطبری الطبیب ابوالحسن در صناعت پزشکی فاضل است، در طبرستان نزد فرمانروایان آنجا روزگار بسر میبرد و علم حکمت در همان جا فراگرفت، و در طبیعیات یگانه گردید، بواسطۀ اختلافی که در طبرستان پیش آمد بسوی ری شد. محمد زکریای رازی نزد وی به فراگرفتن دانش مشغول گردید و دانش بسیاری از او استفاده کرد، سپس به ’سر من رای’ رفت، و در آنجا اقامت گزید، و کناش موسوم به فردوس الحکمه را تألیف کرد و آن کتابی است مختصر جمیل التصنیف و لطیف التألیف، و بر هفت نوع است مشتمل بر سی گفتار و مجموع کتاب شامل سیصد و شصت بخش است و ربن نام سهل پدر وی بوده، زیرااو از علمای بزرگ یهود بشمار میرفت. (قفطی چ لیپزیک ص 231). بیهقی در تتمۀ صوان الحکمه گوید: ابن ربن طبری از کتاب مرو بوده است، همتی بلند داشت و به انجیل و پزشکی عالم بود، و ربن بمعنی معلم و استاد بزرگ باشد، وی از دانشمندان بزرگ بشمار میرفت، و گواه این گفتار کتاب فردوس الحکمۀ اوست. و او را تصانیف بسیاراست که بیشتر آنها در پزشکی است، و از سخنانی که ازاو روایت کرده اند این جملات است: ’تندرستی پایان هر آرزوئی است’. ’آزمون بسیار سبب افزایش خرد باشد’. ’تکلف زیان آور است’. ’بدترین گفتار آن است که جزئی از آن جزء دیگر را نقض کند’. (تتمۀ صوان الحکمه ص 9)
لغت نامه دهخدا